Файлы cookie

Нажимая "Хорошо", вы соглашаетесь на сохранение файлов cookie на вашем устройстве для улучшения навигации по сайту, анализа использования сайта и помощи в наших маркетинговых усилиях.

Хорошо

Узнать больше

Тренды О нас Люди

Еще

Cканируй, чтобы скачать Stereo

Контакты Частые вопросы Пресса Подростки Условия Конфиденциальность Правила Прозрачность

Файлы cookie

Похожие Посты

من از این خسته ام که...

ما نیز آرام خواهیم گرفت؛ اگر امیدهای پوچ بگذارند.

کاش می تونستم از انسان بودن استعفا بدم و به عنوان گربه ادامه زندگیم بگذرونم.

شماها چی بلدین بپزین:/

«پناه میبرم به فک��هایِ کوچکِ شیرین از تلخیِ واقعیت ها»

من از سیاهترین شب، به آفتاب رسیدم...

دایره ارتباط کوچک،زندگی ای بینهایت خصوصی،قلب شاد، ذهن آروم.

با کی ��ز چی میشه حرف زد ؟

من دلم زندگی کردن میخواد. میدونم چطور باید زندگی کنم، به هیچی هم نیاز ندارما فقط به خودم احتیاج دارم، ولی خودمو ندارم.

و ما از ترس شکسته شدن احساساتمونو کشتیم.

در عمق ز��ستان بودم که در وجودم تابستانی بی پایان یافتم.

Some memories never leave your bones. Like salt in the sea, they become part of you. And you carry them.

«من اِبا دارم از بودن.ابا دارم از زیستن در دارالمجانین ناانساها.»

Albert Camus: “Should i kill myself,or have a cup of coffee?”

سوز در افق سرد رویاهایی که رسیدن به آن ها جز تلاشی برای فرار از اکنون نیست.

اون درخت ��ربلند پر غرور...

پاییز اما چیزی نیست جز خلوتی برای تعمق در آنچه از عمرمان فرو افتاد..."

كافیست چشمانت را باز نگه دار��، همه چیز سرشار از معنا میشود.

رنج کشیدن هر کدام از ما، موسیقی مخصوص به خودش را دارد...

‏غم‌انگیز نیست انسان بودن؟ ح��وان پیوسته ناراضی معلق میان مرگ و زندگی.

آرامشِ بسیار. آفتاب گویی‌ با بی‌میلی می‌ت��بد. هوای آبی پر از ناقوس است... چه می‌کنی دوستِ من؟ من این اواخر مثل یک ماشین کار می‌کنم، بی‌هیچ ذوقی؛ جداً بی‌ذوق!

خوشم به بالِ پریدن اگرچه روی زمینم پرنده، می‌پرد آخر وَ من پرنده‌ ترینم ...

‏تو در کرانه‌ی عالم ‏درون خویش به یغما فتاده‌ای ‏کزین ��زار هزاران، ‏یکی نگفت که بر شانه‌ات چه می‌گذرد؟